شرح: کود نیکول، مشتاق بازی در نقش، به ملاقات کارگردان در خوابگاهش می رود. او مشتاقانه خروس کلفتی را می گیرد و مشتاقانه آن را در دهانش می گیرد، اما فک او نمی تواند اندازه آن را تحمل کند. کارگردان صورتش را به سختی لعنت می کند و او را با تقدیر پوشانده است.