شرح: پس از یک جلسه داغ، او قول یک صورت را داد. اما او فتیش عجیبی دارد - او از تقدیر روی صورتش متنفر است! او او را اذیت می کند و کتک می زند، سپس صورتش را با تقدیر گرم می پوشاند. ناله های او در حالی که جوانان طبیعی بزرگ او را در لذت خامه ای خیس می کند، اکو می شود.