شرح: ناپدری به من چشم دوخته بود و نه فقط کون تنگ من.من با دامن های بالا او را اذیت می کنم و او را وسوسه می کنم که من را پر کند.یک روز، او می کند و من هر ثانیه را دوست دارم تا زمانی که او بیرون بکشد. اما وقتی او ذهن خود را تغییر می دهد، من برای یک سورپرایز کثیف آماده هستم.