شرح: آرزوی کریسمس تابو در حالی به حقیقت می پیوندد که من به نامادری ام کوری چیس، موهای بلوندش و عینک شیطنت آمیزش بیدار می شوم. او مشتاق است که لذت های ممنوعه را کشف کند، با یک دم دستی شگفت انگیز و لیسیدن بیدمشک شروع می شود که منجر به اوج وحشیانه و تابو می شود.