شرح: با ولع پرهای خیس، نوجوان ها را به اتاق زیر شیروانی ام می کشانم.لباس هایشان را در می آورند، زانو می زنند و شاش هایم را می مکند.نگاهشان می کنم، درد می کشند.دهان های مشتاقشان مرا پر می کند، ناله هایشان اکو می شود.آن ها را به سمت زانوهایشان هدایت می کنم، زبان هایشان طعم کیرم داغم را می چشند.حشریت در حالی که قورت می دهند حکمفرماست.